کد پرده خوش آمد

....."یکی عشقم بود....اما ......بادیگری بود...."

کد نمایش پیغام


ابزار وب

زمستان بی تو

.....................



زمستان بی تو

زمستان سرد نیست درد است وقتی دستانم تنها مرادراغوش میگیرند......گریهزمسان امد ومن بعد هر سرفه ای اشک میریزم نه از درد بلکه از غم نداشتن کسی که احوالم رابپرسدگریهنمیدانم چند زمستان دیگر باید درسرمای نبود تو بلرزم وتو نیایی.............گریهنمیدانم در این سرما کجایی و نمیدانم بالبخند های کی دلگرم میشوی ولی بدان من هنوز زانوانم را دراغوش کشیده وبارویای امدن تو دلگرم میشومگریهای غریبه ی اشنا زمستان امسال مثل کودکی که چشم به اسمان دارد وچشم انتظار برف است من چشم به در دارم وانتظار امدن تورامیکشم



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:40


دلم گرفته...

دلم ک کوچه میخواهد...بی بن بست وبارانی نم نم ..ویک خدا که کمی باهم راه برویم.. تا دستانش نوازشگر دستانم شود وبعد از مدت ها دردودل کنم با خدا باکسی که میدانم میداند تاچه حد تنها و دلگیرم دلگیرم از ادماش از حرف های بنده هاش....                                                                                                                 گریهاین روزها میگذرند ولی من ازاین روز ها نمیگذرم.....................گریهزندگی زیباست...به زیبایی چشم های پف کرده از هق هق شبانه...به زیبایی بغض نفس گیر روزانه به زیبایی قلب تکه تکه شده ازشکست های بیشمار..به زیبایی نفسی که به سختی بالا میاید..به زیبای تمام شدن تدریجی من.......گریهعذاب یعنی تو صاحب ارزویی باشی که شیرینی تعبیرش ارزانی دیگریست.....  گریهدلم میخواد وقتی پیر شدم ودخترم ازم پرسید عشقت کی بود به گوشه اتاق اشاره کنم و بگم اونی ک اونجا نشسته  گریه         



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:39


دلم می خواهد....

دلم میخواهد...

ادم گاهی تهی میشود....خالی میشود ..دلش یک گوش میخواهد ک برایش حرف بزند..غربزند..دلش میخواهد زیر دوش اب برای خودش اشک بریزد...دلش میخواهد زیرباران ساعت ها قدم بزندوخیس شود..دلش میخواهد برود ولی نرسد...دلش میخواهد فقط به صدای باران گوش دهد..دلش میخواهد چشمانش را ببندد وبه هیچ چیز فکرنکند..دلش میخواهد خودش رالوس کند ودلش یک اغوش امن میخواهد...اما افسوس که...........   گریهگریهگریهبه اون نمیزسم ولی خیلی چیزارو یادگرفتم یادگرفتم به خاطرکسی که دوست دارم باید دروغ بگم..یادگرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رونداره.....یادگرفتم برای اینکه بفهمم چقدردوستم داره هرروز به یک بهونه دلشو بشکونم..یاد گرفتم بهش فرصت جبران ندم..میخوام دلمو بشکونم ..خوردش کنم تاعاشق نشه تادیگه کسی رو دوست نداشته باشه میخوام همونی بشم که ازسنگ بود ودور وبرش دیواری ازسکوت وبی تفاوتی...........میخوام تنها باشم......                                                                                                                             



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:39


داغونم

من اگرگاهی عاشقانه مینویسم نه عاشقم ونه شکست خورده........فقط مینویسم تاعشق یاد قلبم بماند..من دراین غوغای خیانت ها..دروغ ها ..هوس ها تمرین ادم بودن میکنم...گریهشب میشه چراغ اتاقو خاموش میکنی پتورومیکشی روسرت گلوت درد میگیره..صدات بالا نمیاد..چونت میلرزه..نبضت تند تند میزنه..یه قطره اشک از گوشه چشمت میاد...میخندی وبه خودت میگی بیخیال رفت ک رفت...یهو قلبت درد میگیره بغضت میترکه..زمینوچنگ میزنی وبه یه بی معرفت فکرمیکنی..به خودت میگی گریه نکن تو قویتر از این حرفایی..اما گریه ات بیشتر میشه میری تو فکر..کم کم بیحال میشی و خوابت میبره اینه برنامه هرشب زندگیت بعد رفتنش......گریهگریهتنهام بودم چون کسی رو پیدا نکردم ک بتونم تهاییمو باهاش تقسیم کنم...تنها شدم چون کسی که تنهاییموباهاش تقسیم کردم نخواست باورم کنه...تنها میمونم چون احساساتی نیستم امااحساسم تحمل تنها شدن دوباره رو نداره.من به تاوان سادگیم تنها شدم...گریهگریهخوش بحالت غریبه کسی ک دنیای من است چنان غرق تو شده ک بخاطر تو مرا نادیده میگیرد........اشک هایم را...دلتنگی هایم را.نگاهم را....بغض هایم را میبیند وچشمهایش رامیبنددفقط به خاطر تو!من مغرور را به جایی رساند ی که بغض وجودم را فرا گرفته........حساذت به تو..خوشبحالت غریبه



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:38


تنها

من حسود نیستمااا ولی وقتی واسه دوستم پیام اومد عشقم کجایی یه ذره دلم خواست.حسود نیستم ولی وقتی دستای بهم گره خورده رو میبینم اه میکشم حسود نیستم ولی خیلی وقته که کنار اسمش اسم کسه دیگه رو میارن حرص میخورم حسود نیستم ولی به کسی که عشق عشقمه غبطه میخورم......

این روز ها خیلی چیزها دست من نیست مثل دست هایش وخیلی چیزا مال من نیست مثل قلبش.........

اوج تنهایی را من دارم هنگامی که دستانم را بالیوان چایی گرم میکنم...............

به سلامتی خودم وقلبم که بو دو نبودمون واسه کسی مهم نیست...............

شب هایم پرازدردند وقتی که نمیدانم شب بخیر رابه کدام لعنتی میگویی.............

خداجون شوخی شوخی دارم پیر میشم قرار نیست یکم منو به ارزوهام برسونی.......

وقتی نگرانش میشوم میسپارمش به خدایی که هیچ وقت نخواست اورابه من بسپارد..............

چقدر سخته نبودن کسی رو باور کنی که میتونست باشه ولی نخواست...............

هنوز هم به نیت او فال میگیرم بیچاره حافظ نمیداند او باکس دیگری رفته هنوز دلداریم میدهد............

دختراست دیگر گاهی دلش میخواهد بهانه های الکی بگیرد به هوای اغوش تو..شانه های تو که بعد تو ارام خیلی ارام در گوشش زمزمه کنی:ببین من عاشقتم...



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:37


کم اوردم

یه دختراصلا دوست نداره جلوی کسی کم بیاره ولی  من یه جا خیلی بد کم اوردم وقتی کنارم ایستاده بود کم اوردم و تونستم تو چشاش نگاه کنم...من کم اوردم نتو نستم سرمو بلند کنم حالا میفهمم چقدردرد داره حس خواستن کسی که هیچ حس خاصی بهت نداره...اروم بگیر دلم اون بدون تو ارومه....دیگر کم اورده از اینکه غصه هایم را پشت لبخندی مصنوعی پنهان کنم از اینکه تنها پناه بی کسی هایم به جای اغوش او کنج اتاق باشد خدایا کم اوردم .......کم اوردم وقتی همش زانوهایم را دراغوش میگیرم وبه روزهایی فکرمبکنم که هرگز نخوهد رسید.... همه مرا باخنده های بلند میشناسند بیچاره بالشم فقط او مرا باگریه های بی صدا میشناسد....کم می اورم وقتی میبینم اون کسی که تمام زندگی منه منت دیگری رامیکشد...کم اوردم وقتی دستانم لمس اغوشش راهرشب فقط خواب میبینند.....کم اوردم دربرابر فشار های بغضی که میخواهد بترکد وچشمانی مملو از اشک ولی شانه ای رانمیابند.........سخته باور نبودنش نبودن کسی که میتوانست باشد امانخواست............ومن باز اورا به خدایی میسپارمش که نخواست اورا به من بسپارد.......



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:37


کم اوردم

یه دختراصلا دوست نداره جلوی کسی کم بیاره ولی  من یه جا خیلی بد کم اوردم وقتی کنارم ایستاده بود کم اوردم و تونستم تو چشاش نگاه کنم...من کم اوردم نتو نستم سرمو بلند کنم حالا میفهمم چقدردرد داره حس خواستن کسی که هیچ حس خاصی بهت نداره...اروم بگیر دلم اون بدون تو ارومه....دیگر کم اورده از اینکه غصه هایم را پشت لبخندی مصنوعی پنهان کنم از اینکه تنها پناه بی کسی هایم به جای اغوش او کنج اتاق باشد خدایا کم اوردم .......کم اوردم وقتی همش زانوهایم را دراغوش میگیرم وبه روزهایی فکرمبکنم که هرگز نخوهد رسید.... همه مرا باخنده های بلند میشناسند بیچاره بالشم فقط او مرا باگریه های بی صدا میشناسد....کم می اورم وقتی میبینم اون کسی که تمام زندگی منه منت دیگری رامیکشد...کم اوردم وقتی دستانم لمس اغوشش راهرشب فقط خواب میبینند.....کم اوردم دربرابر فشار های بغضی که میخواهد بترکد وچشمانی مملو از اشک ولی شانه ای رانمیابند.........سخته باور نبودنش نبودن کسی که میتوانست باشد امانخواست............ومن باز اورا به خدایی میسپارمش که نخواست اورا به من بسپارد.......



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:36


حرف های تنهایی

بیچاره دلم خوش است به رویای کسی که دلیل زنده بودنش نفس های دیگریست.......روی کفنم بنویسید موریانه ها زهرمارتان این تن که میخورید پراز رویا های شیرین بود........خدایا کاش  اون موقع که داشتم بهش دل می بستم مثل مامانا میزدی پشت دستمو میگفتی:جیییز این مال تونیست..............

همیشه باید کسی باشدتا بغضت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد باید کسی باشد وقتی صدایت لرزید بفهمد اگر سکوت کردی بفهمد کسی باشد که اگربهانه گیر شدی بفهمدکسی که اگر سردرد رابهانه می اوری برای رفتن ونبودن  بفهمدبه توجه اش احتیاج داری بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که در گیری بفهمد که دلت برای قدم زدن زیر باران برای بوییدن برای بوسیدن برای یک اغوش گرم تنگ شده است همیشه باید کسی باشد..همیشه...........

اهاااای خدا تاحالا عاشق شدی تا حالا بهت گفته دیگه نمیخوامت تا حالا ازنبودش دیوونه شدی تا حالا شده انقدر برات مهم باشه که کسی جز اونو نبینی پس تو حس عاشقا رو نمیفهمی پس اونا رو باجهنمت نترسون جهنم اونا وقتیه که دستای عشقشون تو دستای یکی دیگه باشه............

شب خوابیدی هی غلط میزنی رو تختت خوابت نمیبره گوشیتو برمیداری مینویسی خوابم نمیبره سرد میشی بغض میکنی وقتی کسیو نداری که براش بفرستی ..تنهایی یعنی این...........

بن بست زندگی جاییه که دقیقا من ایستادم جایی که نه حق خواستن دارم ونه توانه فراموش کردن..............میگن تو قیامت اعضای بدن به حرف میان خداکنه دلم لال شه چون طاقت اشک های خدارا ندارم...........



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، ،

نوشته شده توسط محمدرضا در سه شنبه 16 دی 1393

و ساعت 14:33



صفحه قبل 1 صفحه بعد

.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by mamadtanha ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




به وبلاگ من خوش آمدید




شعر ومشاعره
داستان عاشقانه
جوک و طنز
تیکه به دختران
تیکه به پسران
متن عاشقانه
عکس عاشقانه
اس ام اس عاشقانه
اس ام اس داغ داغ
آداب متلک وتیکه انداختن
شکست عشقی خوردی؟ اشگالی نداره بیا کلیپ خنده دار ببین




محمدرضا




RSS 2.0

فال حافظ




کد پیغام هنگام ورود کاربر












آپلود عکس
ابزار رایگان وبلاگ


کد شمارش معکوس سال نو

کدهای عاشقانه
کدهای موس
"دوکس وان"
کد ابزار عکس های عاشقانه زیباساز وبلاگ
**ملت بلاگ ،لذت ساخت یک سایت حرفه ای**melatblog
کد ابزار پرده وبلاگ
♥`*•.¸¸.•*´♥هرچــــــی تو بخـــــــــــوای♥`*•.¸¸.•*´♥
خرید شارژ ساده
مرجع کد آهنگ های وبلاگ
عاشقان بی نوا
بخوان وبی اندیش
ُهیـــــــــــــُُُس چت ُُ
pezhmanدوستت دارم
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نوای عاشقان و آدرس mamadtanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

  http://www.protable.loxblog.com" _fcksavedurl="http://www.protable.loxblog.com">(¯`*•. دانلود نرم افزار های پرتابل .•*´¯) -دانلود نرم افزار های پرتابل

 





قالب بلاگفا















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 97
بازدید کل : 13963
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content